شیخ مفید در کتاب، ارشاد، می نویسد: کلبی و مداینی و دیگر مورخین روایت کرده گویند:

همین که امام حسن (ع) از دنیا رفت شیعیان عراق به جنبش درآمدند، و در پی آن نامه ای به امام حسین (ع) نوشتند و یادآور شدند که معاویه را از خلافت خلع کرده و با آن حضرت بیعت خواهند کرد.

امام (ع) از این امر خودداری کرده و فرمود: میان من و معاویه پیمانی است که تا پایان مدت آن شکستن آن روا نیست، و چون معاویه از دنیا رفت در این کار اندیشه خواهم کرد.

معاویه که پسرش یزید را به جانشینی خود انتخاب کرده بود در نیمه رجب سال شصت هجری از دنیا برفت.در این موقع فرماندار مدینه ولید بن عتبة بن ابی سفیان بود.حکومت مکه نیز در دست عمرو بن سعید بن عاص معروف به اشدق از بنی امیه قرار داشت.در کوفه نعمان بن بشیر انصاری و در بصره عبید الله بن زیاد حاکم بودند.

یزید به پسر عموی خود، ولید بن عتبه، که در آن هنگام از طرف معاویه والی مدینه بود نامه ای نوشت و به وسیله یکی از خدمتکاران معاویه به نام ابن ابی زریق برای او ارسال داشت.در این نامه یادآور شده بود که از همه مردم برای او بیعت بگیرد.به خصوص سفارش بسیار کرده بود که از حسین بن علی (ع) بیعت بگیرد، و گفته بود برای او کمترین مهلتی روا مدار چنانچه پذیرفت که به هدف رسیده ایم، در غیر این صورت سر از بدنش جدا کن و برای من بفرست.

معاویه پیش از مرگ خود به یزید گفته بود: از روبرو شدن با چهار نفر سخت بپرهیز.یکی از این چهار نفر حسین بن علی بود.دوم عبد الله بن زبیر، سوم عبد الله بن عمر، و چهارمین نفر عبد الرحمن بن ابی بکر بود.به خصوص درباره امام حسین و عبد الله بن زبیر سفارش بیشتری کرده بود.اما فرزند زبیر همراه با برادرش جعفر بی آنکه شخص سومی از این امر آگاه باشد، از بیراهه رهسپار مکه گردید.در این اثنا ولید هشتاد و یک سوار در تعقیب او فرستاد، اما به دستیابی او موفق نشد.عبد الله بن عمر نیز پیش از آنها عازم مکه شده بود.

...

...

...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 25 تير 1394برچسب:, | 2:21 | نويسنده : Shabgard |

آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم
جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم
هرچه روزی میدهی خرج معاصی میشود
ما فقط سواستفاده از رفاقت میکنیم
بیشتر دارد اجل سربه جوانان میزند
پس چرا ما اینقدر داریم غفلت میکنیم؟
کار دنیارا ببین که متهم شاکی شده
جای تو ما دائما از تو شکایت میکنیم
تو اگر مارا در این یک ماه دعوت میکنی
ماتورا ماه غم ارباب دعوت میکنیم
عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست
هرچه را داریم یکجا خرج هیئت میکنیم
خاک خاک کربلا باشد غذاهم میشود
روزه را افطار با یک ذره تربت میکنیم
از حرم تا قتلگه زینب تماما پیرشد
گریه بر خم بودن آن قد و قامت میکنیم



تاريخ : پنج شنبه 25 تير 1394برچسب:, | 2:20 | نويسنده : Shabgard |

حاج آقا پناهیان : ..
آقایان لباس مےپوشند ، از این لباس‌شان ثواب نمےبرند ..
فقط بنده طلبـه و شما خانم هاے باحجاب از لباس‌مان ثواب مےبریم
چون من دارم یک لباس معنوے مےپوشم
شماهاهم دارین یک لباس معنوے مےپوشین
.. (حجاب یک لباس معنوی است) ..
آن وقت شماها دارین بیشتر ثواب مےبرین یا من ؟
واجب اجرش بیشتر است یا مستحب ؟
واجب ، پس شما داری بیشتر ثواب مےبری
چون تا آن وقتی که لباس را مےپوشی نور می‌آید در وجودت این را باید لمس کنے بتوانے منتقل کنے به دیگران
وقتی چادرت را کمی روی صورتت می کشی و با غرورتمام از انبوه نگاه نامحرمان عبور میکنی
آنگاه تو میمانی و نورعلی نور ..



تاريخ : پنج شنبه 25 تير 1394برچسب:, | 2:18 | نويسنده : Shabgard |

یکی از ارادتمندان امام باقر(ع) خدمت آن حضرت رسید.امام (ع) با غذایی بسیار خوشمزه از مهمان خود پذیرایی کرد و سپس فرمود:فلانی غذا چطور بود؟ مرد شیعه عرض کرد:فدایت شوم خیلی خوب و خوشمزه بود اما من آیه ای از قران را بیاد آوردم که نگذاشت خیلی غذا به دلم بچسبد.
امام پرسید:کدام آیه؟
عرض کرد:در روز قیامت از نعمتهایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد.(سوره تکاثر،آیه8)
امام باقر (ع)فرمود:به خدا قسم بخاطر این غذا(که خوردی) هرگز مورد سوال قرار نخواهی گرفت .
بعد حضرت چنان خندیدند که دندانهای درخشانشان نمایان شد و ادامه داد:آیا میدانی معنی "نعیم" (نعمتها)در آیه چیست؟
مرد عرض کرد:نه.
امام فرمود:ما(اهل بیت) آن نعمتی هستیم که درباره آن از شما سوال خواهد شد.

بحارالانوار،ج24،ص57



تاريخ : پنج شنبه 25 تير 1394برچسب:, | 2:17 | نويسنده : Shabgard |

تولّد امام حسین علیه السلام

خانه کوچکی در مدینه نزدیک خانه پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داشت; تنها خانه ای که پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه داده بود در آن به صحن مسجد باز بماند. این خانه بیش از دو اطاق نداشت و اثاثیه آن، یک زیلوی سیاه دستباف و یک چراغ پیه سوز و چند دست رخت خواب ساده بود. در گوشه یکی از اتاق ها بانوی جوانی در بستر افتاده و از شدت درد به خود می پیچید، بانوی دیگری نیز به او یاری می کرد. اولی، فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله که درد زایمان او سخت شده بود و دومی، صفیه دختر عبدالمطلب مامای وی بود. در اتاق دیگر، پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و نیز امام حسن علیه السلام ، که یک سال بیش نداشت، به انتظار نشسته بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله به نماز ایستاد و علی علیه السلام نیز پشت سر او سرگرم راز و نیاز شد.

هنوز بیش از شش ماه از بارداری حضرت زهرا علیها السلام نگذشته بود که درد زایمان وی را گرفته بود. چنین پیش آمدی - یعنی زایش در شش ماهگی - امری شگفت می نمود; چه، در تاریخ بشریت تنها دو نوزاد شش ماهه متولد شده بودند: عیسی مسیح و یحیی زکریا.

تاریکی شب هنوز بر اتاق حکمفرما بود و روشنی بامداد بر فضای برون تازه دمیده بود. در این هنگام، فجر نوینی در زندگی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله دمید و کودکی نورانی قدم به عرصه حیات گذارد. تنها چند دقیقه از فجر گذشته بود که صدای صفیه بدین کلمات بلند شد:

- پسر است. پسر نورانی خوشگلی است.

...

...

...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 25 تير 1394برچسب:, | 2:14 | نويسنده : Shabgard |