نمیدونم..نمیدونم ….راهمو اشتباه رفتم…خیلی اشتباه…

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام (ضحی ۱-۲)

از خودم بدم میاد.نمیدونم چمه…از یه طرف از خودم بدم میاد و از طرفی عاشقت شدم و با خودم میگم چقدر دیر…

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او و مرا به سخره گرفتی (یس ۳۰)

منو ببخش که اسم امداد های غیبیتو شانس میذاشتم…هیچ شانسی در کار نبود..لطف تو بود پروردگار من…

 با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا ۸۷)

تازه میفهمم اشتباه کردم…قبولت نداشتم ..باورت نداشتم…میگفتم خدا وجود نداره….یادمه حرفامو…یادمه…

مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری (یونس ۲۴)

اره…یادمه …همه کار هام یادمه…میگفتم تا جوونم عشقم حالمو بکنم پیر شدم جبران میکنم…
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی (احزاب ۱۰)

میگفتم خدا به حرفام گوش نمیده…من گناهکارم…خدا دوستم نداره…خدا نمیشنوه و قران رو میکوبیدم به سرم…میگفتم خدا الان پیش علامه ها و پیش شیخ هاست…خدا بهم محل نمیده…

 
وقتی در تاریکی ها مرا خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام ۶۳- ۶۴)

به گناه عادت کرده بودم…عادت…

این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای (اسرا ۸۳)

منو ببخش …خدایا همش میگفتم داری اذیتم میکنی …میگفتم بسه تحمل ندارم.الان که فکر میکنم میبینم تو کاری نکردی…هر بلایی به سرم اومد تقصیر خودم بود…
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح ۲-۳)

سختی زیاد کشیدم…تو این چند ماه …اگه دستمو نمیگرفتی خودمو میکشتم…

غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است؟ (اعراف ۵۹)

هیچکی تو روز های سختی دستمو نگرفت…هیچکی…تو اون لحظه نا امید نا امید بودم…تا اینکه تصمیم گرفتم صدات بزنم ..گفتم خدایا به اشتباهاتم پی بردم دستمو بگیر و بعد دستمو گرفتی و کمکم کردی…

پس کجا می روی؟ (تکویر ۲۶)

نمیدونم..نمیدونم ….راهمو اشتباه رفتم…خیلی اشتباه…

پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات ۵۰)

دیگه نمیخوام کج برم…دیگه نمیخوام..

چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار ۶)

نسبت بهم خیلی مهربون بودی…همین کارت باعث شد شرمندم کنی…دیگه نمیخوام فراموشت کنم ..دیگه طاقت دوریتو ندارم.
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش ۳)

دوست دارم.. خدایا هیچی ندارم بگم…فقط میخوام گریه کنم…فقط گریه…
برگرد، مطمئن برگرد، تا یکبار دیگر با هم باشیم (فجر ۲۸-۲۹)تا یکبار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم (مائده ۴ )


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : چهار شنبه 17 تير 1394برچسب:, | 20:25 | نويسنده : Shabgard |