بدگویی به امیرالمؤمنین پس از شهادت

قیس بن اَبی حازِم روایت کرده است
در بازار مدینه در حال گردش بودم، پس از مدتی به دکّان های روغنِ زیتون فروشی رسیدم
مردی را سوار بر اسب دیدم که گروهی از مردم اطراف او جمع شده بودند و آن مرد به علے بن ابیطالب ناسزا میگفت
آنجا ایستادم و از یک نفر پرسیدم
این سواره کیست؟
در پاسخ گفتند
مردکی است که به علے بن ابیطالب ناسزا گوید
پیش آمدم و از میان جمعیت خودم را به مرد سواره رساندم و گفتم
ای مرد! چرا به علے ناسزا گویی؟
مگر نه این است که او نخستین کسی است که
اسلام اختیار کرده و اولین کسی است که با پیغمبر نماز خوانده است؟
مگر نه این است که او داماد رسول خدا و پرچمدار او در جنگهای آن حضرت است؟
سپس رو به قبله ایستادم و دست هایم را بالا بردم و گفتم
پروردگارا! براستی که این مرد از یکی از اولیای تو عیب جویی میکند و ناسزا میگوید
پروردگارا! اینک پیش از آنکه این جمعیت متفرق شوند، قدرت خویش را در نابودی این مردک به مردم نشان ده!
قیس بن ابی حازم میگوید
بخدا قسم هنوز مردم متفرق نشده بودند که اسب، او را به سوی دکّانِ روغن فروشی پرتاب کرد و چنان سرش به زمین خورد که سر و مغزش شکافت

(فضائل پنج تن ج ۱ ص ۳۰۹)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : چهار شنبه 17 تير 1394برچسب:, | 20:43 | نويسنده : Shabgard |