برخورد امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در مصیبت فوت فرزندشان

امام باقر(ع) برای یکی از فرزندان‌شان به‌شدت ناراحت و بی‌قرار بودند. فرزند ایشان مریض بود و در تب شدید می‌سوخت به حدّی که داشت جان می‌داد. امام(ع) آن‌قدر نگران حال بچه بودند که اصحاب حضرت می‌گویند: ما پیش خودمان گفتیم که اگر این بچه از دنیا برود، می‌ترسیم حضرت هم از دست برود!

از بس که حضرت تلاش می‌کرد این بچه سلامت خود را پیدا کند. کمی بعد، یک‌دفعه‌ای از داخل خانه، صدای شیون خانم‌ها بلند شد و فهمیدیم که بچه از دنیا رفته است. امام(ع) به داخل رفتند و آنها را آرام کردند و برگشتند و با حالتی بشّاش و خنده‌رو با دیگران برخورد کردند. اصحاب با تعجب پرسیدند: فرزند شما سلامتی خودش را به‌دست آورد؟ حضرت فرمود: نه! از دنیا رفت. اصحاب گفتند: بعد از آن‌همه نگرانی و تکاپویی که برای سلامتی فرزندتان داشتید، ما تصور می‌کردیم که اگر از دنیا برود، برای شما خیلی سخت(غیرقابل تحمل) خواهد بود. حضرت فرمود: ما اهل‌بیت این‌گونه هستیم که تلاش خودمان را انجام می‌دهیم و معلوم است که درباره اطرافیان و نزدیکان‌مان عاطفه داریم اما وقتی امر خدا تحقق پیدا کرد و دیگر از ما کاری بر نیامد، ما تسلیم می‌شویم و «زیبایی تسلیم خودمان را هم به خدا نشان می‌دهیم» و انبساط خاطر من هم به همین دلیل است.(کَانَ قَوْمٌ أَتَوْا أَبَا جَعْفَرٍ ع فَوَافَقُوا صَبِیّاً لَهُ مَرِیضاً ...فَقَالَ لَهُمْ إِنَّا لَنُحِبُّ أَنْ نُعَافَى فِیمَنْ نُحِبُّ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ سَلَّمْنَا فِیمَا أَحَبَّ؛ کافی/3/226)
مشابه این داستان درباره امام صادق(ع) نیز روایت شده است که حضرت بعد از اینکه فرزندشان از دنیا رفت، یک لباس بهتر پوشیدند-و محاسن خود را شانه زدند- و بیرون آمدند(لَمَّا حَضَرَتْ إِسْمَاعِیلَ بْنَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْوَفَاةُ جَزِعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع جَزَعاً شَدِیداً قَالَ فَلَمَّا غَمَّضَهُ دَعَا بِقَمِیصٍ غَسِیلٍ أَوْ جَدِیدٍ فَلَبِسَهُ ثُمَّ تَسَرَّحَ... قَالَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ نَجْزَعُ مَا لَمْ تَنْزِلِ الْمُصِیبَةُ فَإِذَا نَزَلَتْ صَبَرْنَا؛ کمال‌الدین/1/73) و (وَ کَانَ لِلصَّادِقِ ع ابْنٌ فَبَیْنَا هُوَ یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ إِذْ غُصَّ فَمَاتَ فَبَکَى وَ قَالَ لَئِنْ أَخَذْتَ لَقَدْ بَقَّیْتَ وَ لَئِنِ ابْتَلَیْتَ لَقَدْ عَافَیْتَ ثُمَّ حُمِلَ إِلَى النِّسَاءِ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ صَرَخْنَ فَأَقْسَمَ عَلَیْهِنَّ أَنْ لَا یَصْرُخْنَ؛ دعوات راوندی/286)اید به زیبایی تسلیم امر خدا شویم نه با اکراه و نارضایتی

وقتی امام صادق(ع) داشتند فرزند خود را به خاک می‌سپردند، یک نجوای زیبایی با خداوند متعال داشتند. عرضه داشتند: «ای خدایی که فرزندان ما را از ما می‌گیری ولی محبت ما به تو زیادتر می‌شود؛ سُبْحَانَ مَنْ یَقْتُلُ أَوْلَادَنَا وَ لَا نَزْدَادُ لَهُ إِلَّا حُبّاً»(دعوات راوندی/286) و این نشان می‌دهد که در مقابل این مصیبت چقدر زیبا تسلیم خدا شده‌اند.
تسلیم شدن با غُر زدن و نق زدن، زیبا نیست.

وقتی تلاش خودمان را برای تحقق یک امری انجام دادیم ولی مقدّر نبود و تلاش ما به نتیجه نرسید، باید به زیبایی تسلیم امر خدا شویم نه با اکراه و نارضایتی. (کمااینکه امام صادق(ع) فرمود: إِنَّا قَوْمٌ نَسْأَلُ اللَّهَ مَا نُحِبُّ فِیمَنْ نُحِبُّ فَیُعْطِینَا فَإِذَا أَحَبَّ مَا نَکْرَهُ فِیمَنْ نُحِبُّ رَضِینَا؛ دعوات راوندی/286) و (إِذَا أَرَدْنَا أَمْراً وَ أَرَادَ اللَّهُ‏ أَمْراً سَلَّمْنَا لِأَمْرِ اللَّهِ؛ مشکات‌الانوار/20)
در داستان فوق، ما نمی‌خواهیم به دینی بودن ماجرا نگاه کنیم، بلکه می‌خواهیم بگوییم که این‌طور تسلیم شدن، یعنی زندگی بهتر. تعریف زندگی بهتر این است: تکاپوی به‌جا برای رسیدن به آنچه باید به آن برسیم، و تسلیم شدنِ به‌جا در مقابل محدودیت‌ها؛ وقتی که دیگر کاری از ما برنمی‌آید.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : پنج شنبه 18 تير 1394برچسب:, | 17:34 | نويسنده : Shabgard |