مِنّتِ زلف تو دارم که گرفتارم کرد
گوهر مهر تو اينگونه خريدارم کرد
کافري بيش نبودم عَلَوي ام کردي
نفس عشق شما بود که بيدارم کرد
کار و بار ِدلم از مِهر شما سکه شده
عاقبت عشق ، مرا شُهره ي بازارم کرد
تا قيامت به خدا گردن من حق دارد
آن کسي را که سر کوي تو بيمارم کرد
سايه ي لطف خودت را ز سرم کم نکني
برکت سايه ي تو لايق دربارم کرد
کيميايي بنما تا زرّ نابم سازي
اربعيني بطلب تا که شرابم سازي
*****
اي علمدار خدا صاحب شمشير دو سر
اسدالله ترين اي زره پيغمبر
هر کسي در پي آن است به جايي برسد
سر نهادن به کف پاي تو ما را خوشتر
يکي از پا به رکابان حريمت حمزه
گوشه اي از سَکَنات و وَجَناتت جعفر
ضربه اي را که تو در غزوه ي احزاب زدي
از عبادات ملک، جن و بشر سنگين تر
کس جلودار تو اي حيدر کرار نبود
شاهد قدرت بازوي تو باب الخيبر
بي سبب نيست که عباس زره ميپوشد
در دلِ علقمه ميگفت اناابن الحيدر
يل شمشير زن قطب جهان ميباشي
اسدالله زمين شير زمان ميباشي
*****
قامتي نيست که در پيش قدت تا نشود
ملکي نيست که تا پيش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حريمت مريم
گر نيفتد ز نفس مادر عيسا نشود
هر کسي قنبرتان را به تمسخر گيرد
به زميني تو بکوبيش دگر پا نشود
تا که تو آب بر اين نخل رطب ميريزي
خار اين نخل محال است که خرما نشود
من دخيل حرم شاهِ نجف ميباشم
هو مدد گر گره ي نوکريم وا نشود
هر کسي خادم دربار تو در عالم نيست
ميتوان گفت که از سلسله ي آدم نيست
*****

شاعر: علي اکبر لطيفيان



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : شنبه 6 تير 1394برچسب:, | 2:31 | نويسنده : Shabgard |