اعراب به ما آموختند كه به غذا غذا بگوییم و...

فردی در اینترنت نوشته است كه اعراب به ما آموختند كه به غذا غذا بگوییم و غذا ادرار شتر است. این شخص با این كارش به كل مردم ایران توهین كرده است و متاسفانه خیلی ها هم این مطلب را باور كرده اند.

ساده ترین پاسخ این است كه خود كلمه غذاء را عرب هم به كار می برد و سه كلمه (غذاء ، طعام و أكل) هر سه به معنای خوراك هستند. یعنی كلمه غذا هم در فارسی و هم در عربی به كار می رود و واژگان تغذیه و مغذّی و أغذیة و... همه از غذاء گرفته شده اند.

متاسفانه این پیام به سرعت در حال انتشار است و خیلی ها باور کرده اند.

ساده باوران اگر دست کم در اینترنت و یا کتابها و مجلات عربی می گشتند می دیدند که کلمه غذا را خود عرب هم به کار می برد.

نخست باید بدانیم کلمه ی غَذا در اصل عربی به صورت غِذاء بر وزن ( فِعال ) و هموزن نِساء تلفظ می شود ولی ما در فارسی به فتح حرف اوّل تلفظ می کنیم و البته ذال را نیز زاء می گوییم یعنی غَذا می نویسیم و غَزا تلفّظ می کنیم که شبیه غَزا به معنی جنگ می شود .

آیا درست است که بگوییم غذا به معنای جنگ است و غذا می خوریم یعنی جنگ تناول می کنیم؟!

 اما کلمه غَذا در عربی کهن نه عربی امروزی به معنای بَولُ الجَمَل یعنی ادرار شتر است . ولی غذایی که ما فارسی زبانان می گوییم هرچند در نوشتار دقیقاً همان غذا به معنی ادرار شتر است ولی ما به گونه ی دیگر تلفظ می کنیم .اصولاً در عربی و در هر زبان دیگر واژگان منسوخ بسیارند .

ادعای این فرد مغرض هیچ سند تاریخی ندارد. متاسفانه در دنای مجازی مطالب بسیاری گفته و نوشته می شود که این از آسیبهای این فناوری است. زیرا افرادی که مطالعه ندارند سریع باور می کنند.

واژه هایی وجود دارند که به تاریخ سپرده شده اند و امروزه کاربردی ندارند و تنها در متون کهن می توان آن ها را دید . پس اینکه برخی می گویند غَذا یعنی ادرار شتر سخنی کاملاً نادرست است. ما غِذاء را در فارسی غَذا خوانده ایم و از این دخل و تصرف ها در واژه های دارای ریشه ی عربی بسیار است . مثلاً شَجاعة را ما شُجاعت تلفظ می کنیم . مستخدَم به فتح دال را مستخدِم به کسر دال می گوییم حال آنکه مستخدِم یعنی استخدام کننده .عنتر جوانمرد است ولی در فارسی بوزینه شده و حتی آن را اَنتَر می نویسیم .جَنوب را جُنوب می گوییم حال آنکه جَنوب است و کلمه ی جُنوب جمع جَنْب است به معنی پهلوها .تسلیة در عربی سرگرمی و شادی است حال آنکه در فارسی معنی دیگر می دهد . حقیر در عربی به معنی خوار و فرومایه است حال آنکه در فارسی برای فروتنی به کار می رود اما در عربی دشنام است .مار افعی می گوییم حال آنکه در عربی افعا خوانده می شود اما افعی می نویسند . زمانی ناجی غریق می گفتند که ناجی یعنی نجات یافته . البته حالا نجات غریق می می گویند که باید مُنجی غریق بگویند و یا مأمور نجات غریق . اما به هر حال این دست بردنها طبیعی است و منحصر به فارسی نیست . در عربی نیز اینگونه است . دولاب ما را گرفته اند و دولاب الهواء به معنی چرخ و فلک به کار می برند . کندک یا کنده ما را از زبان فارسی وارد زبان عربی کرده اند و خندق تلفظ کرده اند اما امروزه خندق را به سنگر می گویند . صدها مثال دیگر در این زمینه وجود دارد که علاقه مندان را دعوت می کنم کتاب استاد خسرو فرشید ورد به نام عربی در فارسی را بخوانند تا در این باره آگاهی کامل به دست آورند


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : چهار شنبه 10 تير 1394برچسب:, | 4:24 | نويسنده : Shabgard |