شیعیان مژده، کرم خانه ی عالم وا شد
سند بندگی ارض و سما امضا شد
همه تعظیم نمایید، حسن مولا شد
پسر ارشد دارالکرم زهرا شد

اختران نور گرفتند ز خورشید و قمر
شیعیان جشن بگیرید، علی گشته پدر

من فقیرم که زنم دست توسل به کرم
حسنی بودن من ارث بود از پدرم
حسن و ایل و تبارش همگی تاج سرم
ز ازل تا به قیامت بخدا در به درم

در به در گشته ام از بس که کریم است کریم
تا قیامت همه از داغ حسن نوحه گریم

حاتم از جیره بگیران در خانه ی او
یوسف از جمله اسیران در خانه ی او
ای به قربان فقیران در خانه ی او
پادشاه اند حقیران در خانه ی او

کاش من هم بشوم نوکر دربار حسن
کو طبیبم؟ که دل من شده بیمار حسن

پسر حضرت حیدر بخدا محتاجم
نام من را ببر آقا به دعا محتاجم
عشقم این است که تنها به شما محتاجم
[به هوای حرم کرب و بلا محتاجم]

قصد دارم که فقط رو به کریمان بزنم
نعره ی نام حسن را ز دل و جان بزنم

نیمه ی ماه خدا رنگ حسن میگیرد
جمل افتاد ز پا، جنگ حسن میگیرد
گاه گاهی، دل تنگ حسن میگیرد
کوچه ها از غم آهنگ حسن میگیرد

سال ها میگذرد از غم بی مادری اش
ولی از یاد نبرده غم بی یاوری اش

کوچه ای تنگ و دلی سنگ و صدای مادر
مادر و چادر خاکی و خدایا... حیدر
حسن و معجر خونی و دو چشم مضطر
خوب شد نیست به همراه تو شاه بی سر

شکر میکرد خدا را که حسین آنجا نیست
گفت مادر بخدا، زینب تو اینجا نیست

او همیشه نگران سفر در به دری است
نگران سفر کرب و بلا... خون جگری است
فکر شش ماهه ی ارباب ز هر تشنه تری است
فکر آن خنجر کندی است که بر روی سری است...

که نبی بوسه ی حسرت به گلویش میزد
روی نی رفت حسین... باااد به مویش میزد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : چهار شنبه 10 تير 1394برچسب:, | 20:6 | نويسنده : Shabgard |